ماجرای سرقت و ضرب و شتم قدمعلی پنجی

ساخت وبلاگ

در روزهای اخیر خبری در فضای مجازی مبنی بر سرقت و ضرب و شتم آقای قدمعلی پنجی در مسجد مسکن مهر منتشر شده بود. برای صحت و سقم موضوع و عبرت آموزی شهروندان با همکاری نوه آقای پنجی به دیدار و گفت و گو با وی نشستیم که جزئیات آن به شرح زیر است:

قدمعلی پنجی ۸۴ ساله که به قول خودش در طول عمرش بیابان گرد بوده است، عادت داشته پس از اقامه نماز مغرب در مسجد محلی که زندگی می کرده در مسجد باقی بماند و پس از اقامه نماز جماعت عشا به منزل برگردد. گویا در اکثر اوقات علاوه بر وی همسرش و برخی از زنان محله نیز در قسمت زنانه زمان بین نماز مغرب و عشا را درمسجد می ماندند.

روز جمعه ۶ مرداد از روزهایی بوده که به تنهایی در این فاصله زمانی در مسجد مسکن مهر بوده و حدود نیم ساعت قبل از اذان عشا ۲ نفر با کفش وارد صحن مسجد می شوند و ابتدا چند لیوان آب را از آب سردکن می خورند. آقای پنجی می گوید: وقتی دیدم با کفش واردصحن شدند، ابتدا بلند شدم و سلام کردم سپس به آنان تذکر دادم که نمازگزاران در صحن نماز اقامه می کنند و کفش تمیز نیست و نباید با کفش وارد شوید. یکی از آنان که مسن تر بود گفت: حرف زیادی نزن و مرا از روی صندلی پرت کرد و با پا لگدی بهم زد.

قدمعلی در گفت و گو با ما ادامه داد: پرسیدم چرا مرا می زنید؟ که کلتش را در آورد و گفت: حرف نزن. فرد دیگری که جوان تر از وی بود نیز چاقو را درآورد و به سراغم آمد و گفت: می خواهم گوشت را ببرم. باز هم تذکر دادم که تو هم که کفشت را درمسجد درنیاوردی که سیلی محکمی به من زد که تا فردا ی آن روز گوشم درد می گرفت. سپس از من خواستند کتم در آورم. یک آستین خودم در آوردم و آستین دیگر را کشیدند و ۴۵ هزار تومان پول و یک دسته کلید که در کتم بود برداشتند. پرسیدند کلید مال کجاست گفتم: کلید باغ کسی است که به آن سرکشی می کنم و کلید را پس دادند اما پول را برداشتند.

هنگامی که کتم در می آوردم ساعتم را به قسمت آرنج بالا کشیدم. گفتند تلفن یا ساعت نداری؟ پاسخ دادم: من پیرمرد با ساعت و موبایل نمی توانم کار کنم. سپس هر ۲ نفر به سمت قفسه های کتاب و قرآن رفتند و کتاب هایی که روی میز بود  را به هم زدند و دوباره به سراغ من آمدند که می خواهیم با چاقو گوشت را ببریم. آن ها آخر گفتند می خواهیم برویم بیرون تا دم در همراه ما بیا که منم تا دم در ان را همراهی کردم و ۲ عدد آدامس در جیب کتم بود به آن ها دادم و آنان مسجد را به سمت مغرب ترک کردند و من به سمت داخل صحن برگشتم.

قدمعلی می گوید: پس از مدتی به مرور نمازگزاران وارد شدند پس از اذان به  اقامه نماز سنت مشغول شدند. تا قبل از اقامه نماز عشا چیزی به نمازگزاران نگفتم و پس از اقامه این اتفاق را توضیح دادم. برخی می گفتند باید ما را صدا می زدی جواب دادم من تنها و با ۲ فرد مسلح چگونه صدا بزنم.

وی در پایان گفت موارد را برای نیروی انتظامی نیز توضیح  داده ام و امیدوار هستم این سارقین به سزای اعمالشان برسند زیرا من گناهی نداشتم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وب سایت خبری اوز امروز...
ما را در سایت وب سایت خبری اوز امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : awazemrooz بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 10 مرداد 1396 ساعت: 18:47