حکمت شایگان

ساخت وبلاگ

داریوش شایگان در سیزدهم بهمن ماه ۱۳۱۳ در تهران زاده شد. پدرش بازرگان ایرانی و مادرش از اهالی گرجستان بود. در تهران به مدرسهٔ کاتولیک «سن‌لویی» که دروسش به زبان فرانسه تدریس می‌شد رفت و بعد از آن برای تحصیل به خارج از کشور رفت و با اخذ درجه دکترا در رشته هندشناسی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت و به تحقیقات خود پیرامون ادیان به‌ویژه ادیان هندی ادامه داد. خواهر وی یگانه شایگان نیز استاد فلسفه بود که در ۱۷ خرداد ۱۳۸۶ درگذشت. داریوش شایگان از جمله فیلسوفانی است که دارای آثار متعددی است و نثر فرانسه وی در کتاب‌های درسی فرانسه چاپ می‌شود.

داریوش شایگان، ساعت ۴ عصر پنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۶ در سن ۸۲ سالگی دچار سکته مغزی سنگین شد. وی هم اکنون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان فیروزگر بستری است.

دکتر میلاد عظیمی استادیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مطلبی با عنوان « حکمت شایگان» در کانال تلگرام نورسیاه نوشته است که بی ارتباط با وضعیت ما نیست. با هم آن را می خوانیم:

آنها که آثار داریوش شایگان را خوانده اند می دانند که او نقاد است و پرسشگر است و به مهمترین مباحث هم می پردازد اما ستیزه جو نیست و از زخم زدن به این و آن سخت می پرهیزد. شایگان لجن‌پراکنی و «نفی دیگران به منظور اثبات خود» را کار روشنفکر نمی داند. این آرامش و پاکیزگی موجب شده که او مثل خورشید در این ظلمات متراکم و یخ‌بسته، درخشنده و گرمابخش باشد.آنها که با او مأنوس بوده اند نیز او را به فروتنی و مهربانی و خوش ذاتی می ستایند و می‌گویند از عیب‌جویی و دشنام‌پراکنی و اتهام‌زنی به این و آن سخت پرهیز داشته و سرش به کار خودش بوده است

      رامین جهانبگلو در کتاب «زیر آسمانهای جهان» از شایگان می‌پرسد که آدم وقتی با “روشنفکران شرقی” گفتگو می‌کند می بیند که همه‌شان حالتی زخم خورده دارند اما درعین حال همدیگر را زخمی می‌کنند

      شایگان پاسخی تیزبینانه به او می‌دهد:

« داستایفسکی در جایی گفته است که  دو رده انسان در جهان وجود دارد: تحقیرشدگان و فروتنان. به گمان من غالب روشنفکران از گروه تحقیرشدگان اند و انسان تحقیرشده دیگران را زخمی می‌کند و می‌خواهد انتقام خود را بگیرد. به ندرت می‌توان دو روشنفکر را یافت که بتوانند در آرامش با هم گفت و گو کنند. غالبا کارشان به نزاع‌های دردناک می‌کشد.»

  می‌بینید که چه سخن معتدل و عمیق و حکیمانه‌ای گفته است. سخنی که به قول سعدی«جراح و مرهم نِه» است؛ هم نقد روشنفکری است وهم علت‌یابی معقول وهمدلانه که نقش جامعه خشن و نامتعادل و دشمن‌روی را درستیهندگی و تندخویی روشنفکران به‌جا می‌آورد. او اعتقاد دارد که در کار و کارنامه مشهورترین روشنفکران غربی نیز نقاط مغشوش و رسوایی‌آمیز وجود دارد اما:

  «وضعیت ما با شرایط آنها تفاوتی دارد. در غرب همواره یک “سطح عقلانیوجود دارد که عمل می‌کند و تعادل را برقرار می‌سازد. اگر کسی اشتباه کند، دیگران جانب عقل و خونسردی را نگاه می دارند اما از آنجا که نزد ما این پایبست عقلانیت” هیچ استحکامی ندارد، بیشتر و آسان‌تر در معرض لغزش هستیم”.تغییرات ناگهانی، چرخش‌های دردناک، نوسانات از قطبی به قطبی دیگر از همین‌جا ناشی می‌شود».

   فروتنی را بنگرید. خود را تافته جدا بافته ندیده است و درعداد خیل “روشنفکران شرقی” در معرض لغزش دانسته است.

      چقدر مستمند خواهیم شد بی داریوش شایگان و منش روشن او

 

 

 

 

 

وب سایت خبری اوز امروز...
ما را در سایت وب سایت خبری اوز امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : awazemrooz بازدید : 174 تاريخ : پنجشنبه 12 بهمن 1396 ساعت: 19:46