به بهانه روز دانشجو و پژوهش

ساخت وبلاگ

پیام اوز/ فاطمه کمال نژاد: شنیدید که می‌گویند: «وقتی قافیه به تنگ آید شاعر به جفنگ آید»؟واقعیت این است که ما که برای نشریات می‌نویسیم و خودمان برای خودمان نوشابه باز می‌کنیم و برای خودمان ارج و قرب قائل می‌شویم و اسم خود را نویسنده یا روزنامه‌نگارمی‌گذاریم، گاهی مغزمان قفل می‌کند و موضوعی برای نوشتن پیدا نمی‌کنیم و در واقع برای پُر شدن صفحه یا حداقل ستون مثل شاعرها می‌شویم.در این مواقع بهترین کار باز کردن تقویم و دیدن مناسبت‌هاست.

با مقدمه‌ای که در بالا گفتم، تقویم را باز کردم و مناسبت‌هایآذرماه را دیدم. از مناسبت‌های آذرماه روز دانشجو و هفتۀ پژوهش است و ازآنجایی که تقریباً دانشجو و پژوهش رابطۀ علت و معلولی دارند و انسان دانشجو می‌شود تا پژوهش کند و پژوهش می‌کند تا دانش بجوید یا پیدا کند، از این دو مناسبت می‌گویم.

صبح پنج‌شنبه ۱۶آذر وقتی ساعت تقریباً یازده‌وخُردی از خواب بیدار شدم و طبق معمول اولین کاری که بعد بیداری کردم، گوشی موبایل و شبکه‌های مجازی را چک کردم، عکس‌های ارسالی را دیدم که به‌مناسبت روز دانشجو به همکلاسانم گُل و شکلات داده بودند. 

راستش، اولش تأسف خوردم که چرا برای یک سرماخوردگی ساده کلاس‌های صبح را تعطیل کردم و از داشتن گل و شکلات محروم شدم و حسرت داشتن گل و شکلات بر دلم ماند.بعد از تأسف و حسرت خوردن، به یاد آوردم اگر ان‌شاءالله از سد آزمون زبان و امتحان جامع بگذرم، سال آینده چنین موقعی، مراحل پایانی آخرین مقطع تحصیلی را طی می‌کنم.

خاطرات دوران دانشجویی مثل فیلم از ذهنم گذشت. ۱۸ساله که شدم آرزویم قبولی در دانشگاه بود. آن روزها مهم پذیرفته شدن بود.باید از سد کنکور می‌گذشتیم؛ رشته و شهر قبولی آن‌قدر مهم نبود.

یادم می‌آید آن سال‌ها پسر یکی از فامیل، وقتی در یک دانشگاه با شهریۀ گزاف در یک شهر دورافتاده قبول شد، به شکرانۀ قبولی،قربانی کردند و مهمانی باشکوهی برپاداشتند. البته بگذریم که پسر فامیل پس از سه ترم مشروطی مجبور به ترک دانشگاه شد و خانواده‌اش مجبور شدند به همه بگویند:”پسرمان از دانشگاه خسته شده و انصراف داده”!

به هر حال آن سال‌ها قبولی خیلی سخت بود.بعدها پذیرش دانشگاه‌ها، راحت‌تر شدو رقابت‌ها برای دست‌یابی به صندلی دانشگاه‌های مادر و رشته‌های کاربردی و به‌روز و بازارپسندتر بود.اما بودند در این بین کسانی که دانشگاه و رشته برایشان مهم نبود و فقط یدک کشیدن نام دانشجو برایشان کافی بود. پسرانی که فکر می‌کردند با رفتن به دانشگاه، می‌توانند خدمت سربازی را به تعویق بیندازند و دخترانی که به امید یافتن اسب خوشبختی و نیمۀ گمشده و… پا به دانشگاه می‌گذاشتند. البته اکثریت این دخترها بعد از ۴ سال ناکام می‌ماندند؛اما خب می‌ارزیدپول‌های پدر که بابت شهریه خرج شده بود. هیچی که نبود، خانم مهندس خوانده می‌شدند و همین لقب خانم مهندس می‌توانست تا سال‌های طولانی سرپوشی باشد بر بی‌خواستگاری بودنشان؛ با این توجیه که من مهندسم کسی پایین‌تر از مهندس در حد و اندازه‌ام نیست!!!

به هر حال، چه آن سال‌ها که پذیرش در کنکور سخت بود و چه سال‌هایی که پذیرش در بعضی از دانشگاه‌هاآسان‌تر شده بود، چیزی که گاهی بین بعضی از دانشجویان مغفول می‌شد،مقوله‌ای به‌نام پژوهش بود. در دوران ارشد شاهد بودم که بزرگ‌ترین چالش تحصیلی برای دانشجویان این مقطع، پروپوزال‌نویسی بود. با وجودی که درسی به نام «روش تحقیق» ارائه می‌شود تا شیوه‌های پژوهش، پروپوزال‌نویسی، پایان‌نامه‌نویسی و مقاله‌نویسی آموزش داده شود، اما بعضی دانشجویان پاس کردن این درس را به فراگیری روش‌های صحیح پژوهش ترجیح می‌دادند.عده‌ای دیگر از دانشجویان ارشد پس از دفاع از پایان‌نامه، عطای دانشگاه را به لقایش می‌بخشیدند و از خیر نمرۀ مقاله می‌گذشتند و بدون مقاله نمرۀپایان‌نامه را ثبت می‌کردند.

امروزه دانشگاه‌ها از کارهای پژوهشی دانشجویان حمایت‌های مالی و معنوی خوبی می‌کنند. فقط لازم است دانشجویان انگیزۀ تحقیق و پژوهش داشته باشند. برای بقیۀ امور، از فراگیری روش‌های صحیح تحقیق و پژوهشتا چگونگی انجام کارهای پژوهشی و ارائۀ مقاله و … هم از لحاظ علمی و معنوی و هم مادی حمایت می‌شوند.این حمایت‌های علمی، معنوی و مادی موضوع مهمی است که خیلی از دانشجویان دورۀ کارشناسی یا حتی بعضاً تحصیلات تکمیلی (ارشد و دکترا) ممکن است از آن باخبر نباشند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

وب سایت خبری اوز امروز...
ما را در سایت وب سایت خبری اوز امروز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : awazemrooz بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 29 آذر 1396 ساعت: 22:58